پرونده ای برای وفاداری و حرف هایی درباره ی بی وفایی.قرار تیست حرف عجیب و غریبی بزنیم اما همه می دانیم کار سختیه پیدا کردن وفادا رها مشکل شده و بی وفا ها هم ترجیح می دهند شناخته نشوند. از طریق برنامه اعلام می کنیم  صد ها نفر بی وفا پیامک می زنند ولی هیچ کس نمی آید و مسئولیت بی وفایی شا را بر عهده نمی گیرد!

((سلام امشب درباره ی وفاداری و بی وفایی حرف می زنیم.شب اول از پرونده ی چهار شنبه ی ماست. من قول دادم قضاوت نکنم درباره ی هیچ کس و هیچ موضوعی.امشب یک مرد با سه زن مهمان ما هستند. ))

مردی که ده دقیقه قبل از آغاز برنامه به دلیل جو استودیو و تلفن هایی که داشت  ا زآمدنش پشیمان شد" لطفا اسم مرا نتگ.یید...لطفا تصویر مرا نشان ندهید)) و ما مجبو رشدیم د رلانگ شات (نما یکاملا باز ) زیر نویس کنیم:مردی با سه همسر.

پرسیدم و جواب داد "پولدارید؟ نمی دونم. چه ماشینی دارید؟ بی ام و. کدوم زنتو بیشتر دوست داری؟زن او لمثل یه فرشته است. شما که فرشته داشتید چرا باز زن گرفتید؟ خوب دیگه میلم می کشه ! سرم گرم شده. سرتون گرم شده؟ مگه زنا وسیله ی سرگرمی هستند؟

خب دیگه......."

خوشایند نبود سخت هم وبد ولی راست گفت. صادق بود. پای کاری که کرده ایستاد و مسئولیت پذیرفت همین !

تلفن ها و پیامک ها شورع شد. سایت ها محکوم میکنند.تقریبا همه موضع منف یدارند ((خانم نامداری ! طبق شرع ایشون حق دارند.چرا برافروخته ای؟))

(( خانم نامداری چرا قبح این کا رها را می شکنی/ مرد ها دارند می بینند )) و من بهت زده ام نه ا زاولی از دومی از روشنفکران از رسانه چی ها از حقوق دانان از دوستانم لز روز نامه نگاران و از مردم عادی !

مهمان شب سوم یک تهیه کننده ی مشهور و همسر نویسنده اش با با سریال های تلویزیونی متعدد(همین الان رو یآنتن سریال دارند) صبح زود زنگ زدند به اله بهبودی(تهیه کننده ی برنامه ی جمع ما) " ما نمی اییم روی صندلی بنشینشم که یه ...نشسته." یک کارگردان فمنیست سینما در سایت یعلیه ما نوشت : " در سیمای... هر کاری می خواهند می کنند  تبلیغ مرد سه زنه" ومن دوباره بهت زده ام !

آیا ما چیزی جز راست گفتیم؟ تا کی حرف نزنیم تا کی حریم تا کی قبح؟ آیا خیانت و بی وفایی را دور و برتان حس نه لمس نمی کنید؟ آیا نگفتن این ماجرا در برنامه ی  تلویزیونی  یعنی نیست؟ نبوده؟ چرا وقتی در سریال ها دیدید(همین عید امسال سریال راه در رو ) خندیدید حالا چون نمونه ی واقعی اش را می بینید تحمل ندارید؟ شاید هم باورتان نم یشود که هست و دارد هر روز زیاد تر می شود.

من بار ها و بار ها گفتم کسی که روی صندلی برنا مه ی ما می شینه یه الگو یا نمونه برای معرفی به جامعه نیست. تنها یک کیس(مورد) است. آدمی مثل من و شما همسایه ها فامیل و دوستانمان. پسر یکه دماغش را عمل کرده. یه عاشق بیست ساله که در صدم ثانیه ای عاشق شده. زنی که بچه هایش را در شهرستان مادرش بزرگ می کند چون می خواهد کار کند و مستقل باشه و...ما فقط این آدم ها رو توصیف و روایت می کنیم.

بماند که بی وفایی و بی مسئولیتی و بی تعهدی و همین طور بد اخلاقی گریبانگیر جامعه ی امروز ماست.

اما آنچه از آن دردناک تر است این است  که ما تحمل حقایق را نداریم  به راحتی قضاوت می کنیم به هم مارک می چسبانیم  وان فد رفضای مسمومی ساخته ایم که حالا وقتی ندیران تلویزیون با گفتن حقایق روشن مشکلی ندارند برخی دوستان سینما گر ما باز هم می گویند : سیمای ما............

نوشته : آزاده نامداری

منبع : همشهری جوان

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: